آیا باید در بازی با کودکمان ببازیم یا او را شکست دهیم؟

نویسنده: روزبه فلاح |
۱ مهر ۱۴۰۴
زمان مطالعه: ۱۶ دقیقه
این مقاله بررسی میکند که در بازی با کودکان برد یا باخت والدین چه اثری دارد. بر اساس پژوهشها، باخت عمدی اعتمادبهنفس میسازد اما انتظارات غیرواقعی ایجاد میکند؛ برد واقعی تابآوری میآموزد اما میتواند انگیزه را کم کند. راهکار، تعادل و حمایت عاطفی است تا بازی به تجربهای آموزنده و لذتبخش تبدیل شود.
مقدمه
- در یک آزمایش جالب و کمتر شناختهشده که توسط پژوهشگران علوم رفتاری در حوزه بازیهای اجتماعی حیوانات انجام شد، گروهی از موشهای آزمایشگاهی تحت بررسی قرار گرفتند تا الگوی بازی داوطلبانه و تعامل اجتماعی آنها در شرایط شکست و پیروزی بررسی شود. در این مطالعه، موشهای بالغ با موشهای جوانتر در محیطی طراحیشده برای بازی و رقابت درگیر میشدند. نتایج اما فراتر از پیشبینیها بود.
- محققان دریافتند که اگر موشهای جوان در بیش از دو-سوم مواقع شکست بخورند، علاقه خود را به ادامه بازی بهطور کامل از دست میدهند. نهتنها بازی را متوقف میکنند، بلکه نشانههایی از اضطراب و کنارهگیری اجتماعی نیز از خود نشان میدهند. این یافتهها، با وجود آنکه در دنیای حیوانات شکل گرفته، پنجرهای روشن به درک عمیقتر از رفتارهای انسانی – بهویژه در کودکان – میگشاید.
- این آزمایش ساده، یک سؤال جدی و پرتکرار والدین را با نگاهی علمی مطرح میکند: آیا هنگام بازی کردن با فرزندمان باید او را شکست دهیم؟ آیا «شکست خوردن» او در بازی، بخشی از تربیت و رشد طبیعی است؟ یا بالعکس، باعث سرخوردگی، کاهش انگیزه و بیعلاقگی نسبت به بازی میشود؟ و از سوی دیگر، آیا بردنهای مصنوعی و مکرر برای بالا نگه داشتن اعتماد به نفس، در نهایت کودک را برای واقعیتهای رقابتی زندگی ناآماده نمیسازد؟
- در این مقاله، با تکیه بر یافتههای علمی، آمارهای تجربی، دیدگاههای روانشناسان تربیتی و بررسی سناریوهای رفتاری مختلف، به دنبال پاسخ عملی و دقیق برای این مسئله هستیم: در بازی با کودکان، چگونه باید بین رقابت، آموزش، انگیزه و رشد تعادلی هوشمندانه برقرار کرد؟
بازی، میدان نبرد یا زمین دوستی؟
- وقتی با کودکتان بازی میکنید، چه هدفی دارید؟ آیا میخواهید مثل یک قهرمان المپیک، با تمام توان او را در بازی مار و پله یا دوز شکست دهید؟ یا مثل یک مربی مهربان، عمداً چند حرکت اشتباه میکنید تا لبخند پیروزی را روی صورتش ببینید؟ این سؤال ساده، که شاید در نگاه اول پیشپاافتاده به نظر برسد، درواقع دریچهای به دنیای پیچیده روانشناسی کودک، رشد عاطفی، و حتی فلسفه تربیت است. آیا باید به کودکمان اجازه دهیم همیشه برنده باشد تا اعتمادبهنفسش تقویت شود؟ یا شکست دادن او در بازیها، درسی برای زندگی واقعی و پذیرش ناکامیهاست؟
- در این مقاله، با تکیه بر منابع معتبر روانشناسی، مطالعات تجربی، و البته کمی چاشنی طنز (چون چه کسی گفته علم باید خشک و بیروح باشد؟)، به این سؤال پاسخ میدهیم. هدف ما این است که شما را با دیدگاههای علمی و عملی آشنا کنیم تا در بازی بعدی با فرزندتان، چه بخواهید او را شکست دهید و چه بگذارید برنده شود، تصمیمتان آگاهانه و از سر درک باشد. پس، آمادهاید که وارد این زمین بازی شوید؟ بیایید شروع کنیم!
بخش اول: چرا بازی با کودک اینقدر مهم است؟
- قبل از اینکه به سراغ برد و باخت برویم، بیایید لحظهای تأمل کنیم: چرا اصلاً بازی کردن با کودکمان اینقدر مهم است؟ بازی برای کودکان فقط یک سرگرمی نیست؛ بلکه یک ابزار قدرتمند برای رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی و حتی جسمی آنهاست. طبق پژوهشهای انجامشده، بازی به کودکان کمک میکند تا مهارتهای حل مسئله، همکاری، تنظیم هیجانات، و حتی خلاقیت را پرورش دهند.
- دکتر استوارت براون، مؤسس مؤسسه ملی بازی (National Institute for Play)، در کتاب خود Play: How It Shapes the Brain تأکید میکند که بازی برای کودکان مانند اکسیژن است: بدون آن، رشد ذهنی و عاطفی آنها دچار اختلال میشود. او در یک مطالعه تجربی نشان داد که کودکانی که فرصتهای بازی آزاد (بدون ساختار سختگیرانه) بیشتری دارند، در بزرگسالی مهارتهای اجتماعی و حل مسئله بهتری از خود نشان میدهند.
- حالا بیایید به این فکر کنیم که وقتی شما، بهعنوان والد، وارد این دنیای بازی میشوید، چه اتفاقی میافتد؟ شما نهتنها یک همبازی هستید، بلکه یک الگو، یک مربی، و گاهی حتی یک حریف سرسخت! رفتار شما در بازی، چه بخواهید و چه نخواهید، پیامهای عمیقی به کودکتان منتقل میکند. اگر همیشه ببازید، ممکن است به او یاد دهید که همیشه باید برنده باشد (اسپویلر: زندگی واقعی اینطوری نیست!). اما اگر همیشه او را له کنید (ببخشید، منظورم شکست دادن است)، ممکن است اعتمادبهنفسش را خدشهدار کنید. پس راه درست چیست؟

بخش دوم: برد و باخت در بازی: چه پیامی به کودک میدهیم؟
۱. تقویت اعتمادبهنفس:
طبق مطالعهای که در سال ۲۰۱۸ در مجله Child Development منتشر شد، کودکان خردسالی که در بازیها موفقیت را تجربه میکنند، احساس توانمندی بیشتری دارند. این حس بهویژه در سنین ۳ تا ۷ سال، که کودکان در حال شکلدهی به تصویر خودشان هستند، بسیار مهم است.
۲. ایجاد پیوند عاطفی:
وقتی به کودک اجازه میدهید برنده شود، او احساس میکند شما به او اهمیت میدهید. پروفسور پیتر گری، روانشناس برجسته، در تحقیقات خود نشان داده که بازیهای محبتآمیز بین والدین و کودکان باعث ترشح هورمون اکسیتوسین (هورمون عشق) میشود، که پیوند عاطفی را تقویت میکند.
۳. تشویق به ادامه بازی:
اگر کودک همیشه در بازیها ببازد، ممکن است انگیزهاش را برای بازی کردن از دست بدهد. یک مطالعه تجربی در سال ۲۰۱۹ نشان داد که کودکان پیشدبستانی که مرتباً در بازیهای رقابتی شکست میخوردند، کمتر تمایل به مشارکت در فعالیتهای گروهی داشتند.
۴. ایجاد انتظارات غیرواقعی:
اگر همیشه به کودک اجازه دهید برنده شود، ممکن است او به این باور برسد که همیشه باید برنده باشد. این میتواند او را در برابر ناکامیهای زندگی واقعی آسیبپذیر کند. روانشناسان معتقدند که کودکان باید از سنین پایین یاد بگیرند که شکست بخشی از زندگی است.
۵. کاهش یادگیری از شکست:
شکست در بازیها فرصتی برای یادگیری مهارتهای مقابله با ناکامی و تابآوری است. اگر کودک هرگز شکست را تجربه نکند، ممکن است در آینده نتواند با چالشهای زندگی کنار بیاید.
۶. احساس فریبخوردگی:
بچهها باهوشتر از آن چیزی هستند که فکر میکنید! اگر همیشه ببازید، ممکن است کودک متوجه شود که شما عمداً خودتان را کنار کشیدهاید. این میتواند حس اعتمادش به شما را تضعیف کند.
ب) برد واقعی: وقتی مثل یک حرفهای بازی میکنیم
۱. آموزش تابآوری:
شکست در بازی به کودکان یاد میدهد که چگونه با ناکامی کنار بیایند. یک مطالعه تجربی در سال ۲۰۱۷ در دانشگاه هاروارد نشان داد که کودکانی که در بازیهای رقابتی شکست را تجربه کردهاند، در سنین بالاتر مهارتهای بهتری در مدیریت استرس و حل مسئله دارند.
۲. تشویق به تلاش بیشتر:
وقتی کودک شما را بهعنوان یک حریف قدرتمند میبیند، انگیزه پیدا میکند که مهارتهایش را بهبود دهد. این حس رقابت سالم میتواند به رشد مهارتهای شناختی و اجتماعی او کمک کند.
۳. واقعگرایی:
زندگی پر از چالشها و رقابتهاست. با شکست دادن کودک در بازی، او را برای مواجهه با واقعیتهای زندگی آماده میکنید. به قول معروف، دنیا همیشه با ما مهربان نیست، حتی اگر مامان و بابا باشند!
۴. کاهش اعتمادبهنفس:
اگر کودک مرتباً در بازیها شکست بخورد، ممکن است احساس ناتوانی کند. این بهویژه در کودکان خردسالتر، که هنوز در حال شکلگیری هویت خود هستند، میتواند مشکلساز باشد.
۵. کاهش انگیزه برای بازی:
اگر کودک احساس کند که هیچوقت نمیتواند برنده شود، ممکن است علاقهاش به بازی کردن با شما کم شود. و خب، چه چیزی بدتر از این که کودکتان ترجیح دهد با تبلتش بازی کند تا با شما؟
۶. ایجاد فاصله عاطفی:
شکست مداوم میتواند باعث شود کودک احساس کند شما بیشتر به برد خودتان اهمیت میدهید تا به لذت او از بازی. این میتواند پیوند عاطفی بین شما را تضعیف کند.
بخش سوم: دیدگاه روانشناسان و مطالعات تجربی
۱. مطالعه دانشگاه استنفورد (۲۰۱۶):
این مطالعه روی کودکان ۴ تا ۶ ساله انجام شد و نشان داد که کودکانی که در بازیهای رقابتی گاهبهگاه شکست را تجربه میکنند، در مقایسه با کودکانی که همیشه برنده میشوند، مهارتهای بهتری در تنظیم هیجانات و حل مسئله نشان میدهند. اما نکته مهم این بود که شکستهای مکرر و بدون حمایت عاطفی والدین میتواند به کاهش اعتمادبهنفس منجر شود.
۲. تحقیقات پروفسور پیتر گری (۲۰۲۰):
گری در کتاب Free to Learn تأکید میکند که بازیهای آزاد، که در آنها والدین گاهی برنده و گاهی بازنده میشوند، بهترین محیط را برای یادگیری کودکان فراهم میکنند. او معتقد است که تعادل بین برد و باخت، به کودکان یاد میدهد که هم موفقیت را جشن بگیرند و هم شکست را بپذیرند.
۳. مطالعه مجله Child Development (۲۰۱۸):
این مطالعه نشان داد که والدینی که در بازیها با کودکانشان رفتار منصفانهای دارند (نه همیشه میبرند و نه همیشه میبازند)، به کودکان کمک میکنند تا مفهوم عدالت و احترام به قوانین را بهتر درک کنند.

بخش چهارم: راهکارهای عملی برای بازی با کودک
۱. تعادل را رعایت کنید:
نه همیشه ببازید و نه همیشه ببرید. گاهی اجازه دهید کودکتان طعم پیروزی را بچشد و گاهی هم او را به چالش بکشید. مثلاً، اگر در بازیهای ساده مثل "دالی موشه" همیشه او را برنده کنید، در بازیهای پیچیدهتر مثل شطرنج، کمی جدیتر بازی کنید.
۲. به سن کودک توجه کنید:
کودکان زیر ۵ سال معمولاً به بردهای مکرر نیاز دارند تا اعتمادبهنفسشان تقویت شود. اما کودکان بالای ۶ سال میتوانند شکست را بهتر تحمل کنند، به شرطی که با حمایت عاطفی شما همراه باشد.
۳. اگر کودکتان باخت، با او صحبت کنید. بپرسید:
"فکر میکنی دفعه بعد چطور میتونی بهتر بازی کنی؟" این کار به او یاد میدهد که شکست پایان کار نیست، بلکه فرصتی برای رشد است.
۴. رقابت سالم را آموزش دهید:
به کودکتان نشان دهید که برد و باخت بخشی از بازی است و مهمتر از آن، لذت بردن از زمان با هم بودن است. مثلاً، بعد از بازی، چه ببرید و چه ببازید، بگویید: "وای، چقدر خوش گذشت! بازم بازی کنیم؟"
۵. از بازیهای غیررقابتی استفاده کنید:
گاهی بازیهایی انتخاب کنید که برد و باخت در آنها معنی ندارد، مثل نقاشی کشیدن با هم یا ساختن یک برج لگویی. این بازیها روی همکاری و خلاقیت تمرکز دارند و فشار رقابت را کم میکنند.
۶. احساسات کودک را جدی بگیرید:
اگر کودکتان بعد از باخت ناراحت شد، به او اجازه دهید احساساتش را بیان کند. به جای گفتن "گریه نکن، فقط یه بازیه!" بگویید: "میفهمم که ناراحت شدی، بیا باهم دربارهاش حرف بزنیم." این کار به او کمک میکند هیجاناتش را مدیریت کند.
بخش پنجم: یک داستان واقعی از زمین بازی
- اجازه دهید کمی از فضای علمی فاصله بگیریم و یک داستان واقعی تعریف کنیم. چند سال پیش، یکی از دوستانم، که پدر یک پسر ۷ ساله به نام آرین بود، با من در مورد تجربهاش صحبت کرد. آرین عاشق بازیهای کارتی بود، اما هر وقت میباخت، کارتها را پرت میکرد و قهر میکرد. دوست من ابتدا فکر کرد که باید همیشه به آرین ببازد تا او خوشحال بماند. اما بعد از چند ماه، متوجه شد که آرین حتی در بازی با دوستانش هم تحمل باخت را ندارد و سریع عصبانی میشود.
- او تصمیم گرفت استراتژیاش را تغییر دهد. در بازی بعدی، با تمام توان بازی کرد و آرین را شکست داد. آرین طبق معمول عصبانی شد و کارتها را پرت کرد. اما این بار، دوست من به جای سرزنش، آرام کنارش نشست و گفت: "میدونم باختن ناراحتکنندهست. منم وقتی بچه بودم، از باختن متنفر بودم. ولی میدونی چطور بهتر شدم؟ بازم امتحان کردم!" بعد با هم کارتها را جمع کردند و یک بازی دیگر شروع کردند. این بار، دوست من عمداً چند اشتباه کوچک کرد و آرین برنده شد. لبخند آرین برگشت، اما مهمتر از آن، او یاد گرفت که باختن پایان دنیا نیست.
- این داستان نشان میدهد که ترکیبی از برد و باخت، همراه با حمایت عاطفی، میتواند به کودکان کمک کند تا هم اعتمادبهنفسشان را تقویت کنند و هم تابآوری را یاد بگیرند.
بخش ششم: نتیجهگیری و یک توصیه دوستانه
۱. برای کودکان خردسال (زیر ۵ سال):
بیشتر اوقات به آنها اجازه دهید برنده شوند. این کار اعتمادبهنفسشان را تقویت میکند و بازی را برایشان لذتبخشتر میکند.
۲. برای کودکان بزرگتر (۶ سال به بالا):
گاهی ببرید، گاهی ببازید. این تعادل به آنها یاد میدهد که هم موفقیت را جشن بگیرند و هم شکست را بپذیرند.
۳. همیشه حمایت عاطفی کنید:
چه ببرید و چه ببازید، فراموش نکنید او در هر شرایطی فرزند شماست. به کودکتان نشان دهید که برایتان مهم است. یک آغوش، یک خنده، یا یک "آفرین، خیلی خوب بازی کردی!" میتواند معجزه کند.
۴. لذت را اولویت قرار دهید:
یادتان باشد که هدف اصلی بازی، تقویت رابطه شما با کودکتان و ایجاد لحظات شاد است. برد و باخت فقط جزئی از ماجراست! در پایان، بیایید فراموش نکنیم که بازی با کودک، فرصتی است برای بازگشت به دنیای کودکی خودمان. پس دفعه بعد که با فرزندتان بازی میکنید، چه تصمیم بگیرید او را در یک بازی نفسگیر شکست دهید و چه بگذارید پادشاه بازی شود، یادتان باشد که مهمترین جایزه، خندهها و خاطراتی است که باهم میسازید. حالا هم بروید و فرزندتان را صدا کنید، شاید یک دست مار و پله بازی کردن یا یک دنبال بازی سریع تأثیر بزرگی در آینده او داشته باشد!
منابع
- Brown, S. (2009). Play: How It Shapes the Brain, Opens the Imagination, and Invigorates the Soul.
- • Gray, P. (2020). Free to Learn: Why Unleashing the Instinct to Play Will Make Our Children Happier, More Self-Reliant, and Better Students for Life.
- • Child Development. (2018). "The Role of Play in Early Childhood Development".