از خجالتی بودن تا اعتماد به نفس:نقش بازی‌ها در رشد اجتماعی کودکان

Shy children and the role of play in building self-confidence

نویسنده: مائده هاشمی |

۱۰ مهر ۱۴۰۴

زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه

کودکان خجالتی لزوماً محکوم به انزوا نیستند. این مقاله با نگاهی علمی و کاربردی، ریشه‌های خجالتی‌بودن (سبک‌های تربیتی سخت‌گیرانه، اضطراب، وابستگی ناسالم، کمال‌گرایی والدین و محیط‌های تنش‌زا) را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد چگونه «بازی» به‌ویژه بازی‌های نقش‌آفرینی و شبیه‌سازی موقعیت‌های واقعی، می‌تواند مهارت‌های اجتماعی، جرأت‌مندی و اعتمادبه‌نفس کودکان را تقویت کند.

مقدمه

  • ممکن است شما هم در موقعیت‌های اجتماعی شاهد رفتارهایی از فرزندانتان باشید که نشان‌دهنده خجالت و کم‌رویی است. مثلاً وقتی مهمانی می‌روید، فرزند شما هیچ‌گونه تمایلی به صحبت‌کردن با بچه‌های دیگر ندارد و حتی ممکن است سلام نکند. یا در پارک، به‌جای اینکه با سایر کودکان بازی کند، همواره به شما چسبیده و از شما می‌خواهد که در کنارش باشید یا حتی ممکن است شما فرزند دانش‌آموزی دارید که در کلاس درس با اینکه جواب سؤالات معلم را می‌داند، به دلیل خجالت چیزی نگوید. این رفتارها نمونه‌هایی از کودکانی هستند که به دلایل مختلف در موقعیت‌های اجتماعی دچار خجالت می‌شوند.
  • در این مقاله به بررسی دلایل خجالت در کودکان و راه‌های کمک به آن‌ها می‌پردازیم. همچنین، به شما راهکارهایی ارائه می‌دهیم که بتوانید فرزندتان را در ایجاد ارتباط اجتماعی راحت‌تر و با اعتمادبه‌نفس بیشتر یاری کنید. هدف ما این است که با آگاهی بیشتر، بتوانید بهترین شیوه‌های برخورد با کودک خجالتی را بیاموزید و به‌عنوان والدینی آگاه در موقعیت‌های اجتماعی به فرزندتان کمک کنید.
  • برای اینکه بتوانیم به کودکان خجالتی کمک کنیم، ابتدا باید بدانیم که خجالتی بودن چه تأثیری بر زندگی آنها دارد. اگر این ویژگی کنترل نشود، ممکن است کودک در موقعیت‌های مختلف با چالش‌هایی روبه‌رو شود که بر رشد اجتماعی و شخصیتی‌اش تأثیر بگذارد. در ادامه به برخی از مشکلاتی که خجالتی بودن می‌تواند برای کودکان ایجاد کند می‌پردازیم.

•کودکان خجالتی معمولاً در معرفی و ابراز خود دچار مشکل می‌شوند:

  • آن‌ها ممکن است از پاسخ‌دادن به سؤالات معلم، صحبت در جمع یا بیان ایده‌هایشان خودداری کنند که این موضوع بر اعتمادبه‌نفس و آینده‌شان تأثیر می‌گذارد.

•کودکان خجالتی در ارتباط‌گیری عملکرد ضعیفی دارند:

  • کودکان خجالتی نمی‌توانند به‌درستی با افراد دیگر و یا هم‌سن‌وسال‌های خود ارتباط برقرار کنند، و همین موضوع باعث می‌شود در جمع‌ها احساس تنهایی کنند که در نهایت موجب گوشه‌گیری آنها می‌شود.

•آسیب‌های جنسی در کمین کودکان خجالتی:

  • کودکان خجالتی به دلیل نداشتن اعتمادبه‌نفس و مهارت‌های اجتماعی کافی ممکن است در برابر خطرات و سوءاستفاده‌های جنسی آسیب‌پذیرتر باشند. این کودکان به دلیل ترس از برقراری ارتباط یا ابراز مخالفت در موقعیت‌های ناخواسته قادر به دفاع از خود نیستند. برای مثال، یک کودک خجالتی ممکن است در مواجه با فردی که قصد سوءاستفاده از او را دارد، به دلیل عدم توانایی در بیان مخالفت از خود دفاع نکند.
  • خجالتی بودن کودکان معمولاً به عوامل مختلفی بستگی دارد که می‌تواند ریشه در ویژگی‌های شخصیتی، تجربیات اولیه یا حتی شرایط محیطی داشته باشد. در ادامه به دو مورد از مهم‌ترین دلایل خجالتی شدن کودکان خواهیم پرداخت.

•روش تربیتی:

  • شاید باید گفت اولین و مهم‌ترین دلیلی که در خجالتی شدن کودکان مؤثر است روش‌های تربیتی است که والدین برای تربیت و پرورش فرزندان خود در پیش می‌گیرند.
  • استفاده از روش‌های تربیتی نامناسب نه‌تنها مانع از رشد و پرورش صحیح فرزندان می‌شود، بلکه می‌تواند آسیب‌های جدی به شخصیت آنها وارد کند و بر آینده‌شان تأثیر منفی بگذارد.
  • روش تربیتی نامناسب به این معناست که ما به‌عنوان والدین در برخورد با فرزندان خود بسیار سخت‌گیر هستیم؛ و قوانین سفت و سختی را در خانه وضع می‌کنیم. در چنین شرایطی به فرزندمان اجازه نمی‌دهیم که از طریق اشتباه‌کردن و تجربه‌های شخصی یاد بگیرند. حتی کوچک‌ترین خطاهای آن‌ها را نیز نادیده نمی‌گیریم و همیشه تذکر می‌دهیم که این می‌تواند به کاهش اعتمادبه‌نفس و مانع از رشد طبیعی و سالم شخصیت آن‌ها شود. این نوع از والدین که همیشه بالای سر فرزندان خود هستند و هر قدم آنها را کنترل می‌کنند؛ به‌عنوان والدین هلیکوپتری شناخته می‌شوند.
  • والدین هلیکوپتری مانند هلیکوپتری که همیشه در حال حرکت است مدام بالای سر بچه‌ها قرار دارند، و به آن‌ها می‌گویند چه کاری درست است و چه کاری نادرست. این رفتار می‌تواند باعث شود که کودکان نتوانند به‌درستی تجربه کنند و از اشتباهات خود یاد بگیرند. در واقع، در فرایند بزرگ‌شدن، بچه‌ها خودشان باید یاد بگیرند که چگونه با موقعیت‌ها و مشکلات روبه‌رو شوند و راه‌حل پیدا کنند.
  • بااین‌حال لازم است یادآور شویم اگر کودکان قرار است به‌طورجدی آسیب ببینند یا در خطر قرار بگیرند، ما به‌عنوان والدین باید به آنها هشدار دهیم؛ اما در مواردی که هیچ خطری فرزند ما را تهدید نمی‌کند نیازی به مداخله و کنترل مستقیم و بیش از حد نیست.
مقالهاز خجالتی بودن تا اعتماد به نفس:نقش بازی‌ها در رشد اجتماعی کودکان

تشویق، بال پرواز کودک (نقش تشویق و تأیید در رشد و تربیت کودک):

  • هر کودکی ویژگی‌های مثبت خاص خود را دارد؛ یکی منظم است، یکی وقت‌شناس، دیگری باادب یا تمیز. اما گاهی والدین این نکات مثبت را نادیده می‌گیرند و آن‌ها را امری بدیهی می‌دانند. درحالی‌که دقیقاً باید برعکس عملکرد؛ به این معنا که دقیقاً این ویژگی‌های مثبت هستند که باید مورد توجه قرار بگیرند و تشویق شوند، چون همین تأییدها به تقویت اعتمادبه‌نفس کودک کمک می‌کند. کودکان خجالتی معمولاً اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس پایینی دارند.
  • آلفرد آدلر، روان‌شناس مشهور اتریشی ، معتقد است که «کودکی که تشویق نشود، یاد می‌گیرد که نادیده گرفته شود.» این جمله نشان می‌دهد که وقتی والدین ویژگی‌های مثبت کودک را بدیهی می‌دانند و فقط بر اشتباهات او تمرکز می‌کنند، کودک احساس بی‌ارزشی می‌کند و به‌مرور، اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفسش کاهش پیدا می‌کند.
  • از نگاه دیگر نیز نظریهٔ تقویت مثبت اسکینر تأکید دارد که «هر رفتاری که با پیامدهای مثبت همراه باشد، احتمال تکرار آن در آینده بیشتر خواهد بود» یعنی اینکه اگر کودک به‌خاطر رفتارهای خوبش مورد تشویق قرار بگیرد، انگیزه پیدا می‌کند تا آن رفتار را تکرار کند. در مقابل، اگر فقط بر نقاط ضعفش تأکید شود، اعتمادبه‌نفس خود را ازدست‌داده و به فردی کمرو و نگران تبدیل خواهد شد.
  • بنابراین، والدین باید نه‌تنها اشتباهات کودک را اصلاح کنند، بلکه رفتارهای مثبت او را هم ببینند و برای آن‌ها ارزش قائل شوند. یک تشویق ساده مثل «آفرین، خیلی خوب انجام دادی!» می‌تواند تأثیر شگفت‌انگیزی در رشد شخصیت کودک داشته باشد.

•اضطراب بالا، عامل مهمی در خجالتی شدن کودکان:

  • ۱. 1.وابستگی بیش از حد به والدین:

    گاهی والدین، به دلیل نگرانی‌های شخصی یا سبک تربیتی خود، کودک را بیش از حد تحت حمایت قرار می‌دهند و ناخواسته او را وابسته می‌کنند. چنین کودکانی یاد می‌گیرند که همیشه به حضور و تأیید والدین نیاز دارند و از تصمیم‌گیری یا تعامل مستقل با دیگران هراس دارند. برای مثال، کودکی که همیشه مادرش در پارک کنارش بوده و اجازه نداشته به‌تنهایی با همسالانش بازی کند، بعدها در مدرسه از صحبت‌کردن در جمع یا برقراری ارتباط با دیگران اجتناب می‌کند، زیرا همیشه به دنبال یک حامی است.

  • ۲. 2.کمال‌گرایی والدین:

    والدین کمال‌گرا نیز سطح اضطراب کودک را بالا ببرند. برخی والدین، برای اینکه فرزندشان همیشه بهترین عملکرد را داشته باشد، کوچک‌ترین اشتباهات او را خودشان اصلاح می‌کنند و اجازه نمی‌دهند کودک خودش مسیر یادگیری را طی کند. در نتیجه، کودک از ترس اشتباه‌کردن، از حضور در جمع‌های اجتماعی یا ابراز نظر خودداری می‌کند. برای مثال، کودکی که همیشه برای انجام تکالیف مدرسه تحت‌نظر والدین بوده و کوچک‌ترین خطایش اصلاح شده، در کلاس درس از بلندکردن دست و پاسخ‌دادن به سؤالات معلم می‌ترسد، چون نگران است جوابش کاملاً درست نباشد. «بعضی والدین فکر می‌کنند اگر بچه‌شان یک لیوان آب برای خودش بریزد، احتمالاً سیل راه می‌افتد!» این جمله به‌خوبی نشان می‌دهد که برخی والدین، با کنترل بیش از حد، فرزندان خود را از تجربه‌های ضروری زندگی محروم می‌کنند و ناخواسته اعتمادبه‌نفس آن‌ها را کاهش می‌دهند. از دیدگاه روان‌شناسان، نظریه دلبستگی جان بالبی تأکید می‌کند که وابستگی ایمن در کودکی، پایه‌گذار استقلال و اعتمادبه‌نفس در آینده است. اما اگر این وابستگی به شکل ناسالم و افراطی باشد، می‌تواند باعث شود کودک در مواجهه با موقعیت‌های اجتماعی دچار اضطراب شده و به فردی خجالتی تبدیل شود.

  • ۳. 3.وقتی اطرافیان تبدیل به عامل اضطراب کودک می‌شوند:

    گاهی اوقات، اضطراب کودکان نسبت به دیگران به دلیل رفتارهای اطرافیان شکل می‌گیرد. اگر کودک در محیطی قرار بگیرد که دائماً با فشارهای روانی، سخت‌گیری و انتقادهای زیاد مواجه شود، این احساسات می‌تواند منجر به اضطراب و ترس از دیگران شود. برای مثال، اگر فردی از خانواده مانند عمو یا خاله دائماً با اخم و جدیت با کودک رفتار کند و همواره دستورهای سخت‌گیرانه به او بدهد، کودک به طور ناخودآگاه نسبت به رفتار و واکنش‌های دیگران دچار اضطراب می‌شود. در چنین شرایطی، کودک دائماً در نگرانی است که مبادا رفتارش مورد تأیید قرار نگیرد یا اشتباهی انجام دهد که باعث تنبیه یا دعوای دیگران شود. این‌گونه رفتارها می‌تواند تأثیرات منفی زیادی بر شخصیت کودک بگذارد. برای مثال، کودکی که دائماً از طرف بزرگ‌ترها با جملات تحقیرآمیز یا دستوراتی که شبیه تهدید است، مواجه می‌شود، به‌تدریج نسبت به افراد دیگر احساس اضطراب و نگرانی پیدا می‌کند. کودک ممکن است حتی در موقعیت‌های اجتماعی دیگر نیز نتواند اعتمادبه‌نفس داشته باشد و دائماً از اشتباهاتش بترسد.

راز آرامش کودک: (دلبستگی ایمن و تأثیر آن بر کاهش اضطراب)

چطور دلبستگی ایمن می‌تواند اضطراب کودک را کاهش دهد؟

  • کودکانی که در محیطی امن و حمایت‌کننده رشد می‌کنند، با اعتمادبه‌نفس بیشتری به سمت تعاملات اجتماعی می‌روند. شاید برای بسیاری از والدین این سؤال پیش بیاید که چگونه می‌تواند اضطراب کودک را کاهش دهند و او را از احساس خجالت و نگرانی در موقعیت‌های اجتماعی نجات دهند؟
  • پاسخ ساده است: دلبستگی ایمن. این که کودک از محیط خانواده و اطرافیان خود احساس امنیت و حمایت کند، می‌تواند پایه‌گذار رشد اعتمادبه‌نفس و کاهش اضطراب او باشد.
  • تحقیقات روان‌شناسی، از جمله نظریه‌های جان بالبی، نشان داده‌اند که هنگامی که کودک در محیطی پر از محبت و بدون تنش رشد می‌کند، از استرس کمتری رنج می‌برد و قادر است به طور طبیعی با دیگران ارتباط برقرار کند.
مقالهاز خجالتی بودن تا اعتماد به نفس:نقش بازی‌ها در رشد اجتماعی کودکان

راهکارهای طلایی برای تقویت اعتمادبه‌نفس و کاهش خجالتی بودن کودک

  • درک و حمایت از نیازهای روانی کودکان و فراهم‌کردن محیطی امن و اعتمادآفرین، می‌تواند به کاهش خجالتی بودن آنان کمک کند. در این بخش، راهکارهایی برای والدین ارائه خواهیم داد که با استفاده از آن‌ها می‌توانند به فرزند خود کمک کنند تا مهارت‌های اجتماعی و اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کند.

•تغییرات کوچک، اصلاحات بزرگ: بازنگری در روش‌های تربیتی والدین

  • در این مرحله باید بررسی کنیم که آیا نیاز به تغییر یا اصلاح روش تربیتی داریم یا خیر. یعنی آیا سبک تربیتی‎مان می‌تواند باعث کاهش اضطراب و خجالت کودک شود یا نه؟ یادمان باشد در طی روز فرزندمان را به‌خاطر ویژگی‌هایی که دارند، تأیید و تشویق کنیم. به فرزندانمان سخت نگیریم و به او اجازه خطا و آزمون بدهیم.
  • روان‌شناسان می‌گویند از بعد نوزادی (حدود یک‌سالگی)، تا حدود دوازده‌سالگی به‌عنوان یک کودک شناخته می‌شود. در پشت پرده‌ی این نظریه‌ی علمی این است که چون مغز کودک در این دوران نمی‌تواند همه چیز را مدیریت کند، پس مثل یک بزرگسال هم نمی‌تواند تصمیم‌گیری کند یا رفتار کند؛ بنابراین، باید به او اجازه دهیم اشتباه کند و به‌اصطلاح بگوییم: «خب، بچه است، اشکالی ندارد»
  • یادمان باشد که هرچند وقت یکبار اگر تصمیم‌گیری اشتباهی داشتیم به فرزند خود بگوییم: «آخ! من همین کاری را اشتباه انجام دادم!» یا به فرزندمان بگوییم: «من ازت معذرت می‌خواهم، اینجا را من اشتباه کردم حق با تو بود.» این نشان می‌دهد همه انسان‌ها ممکن است اشتباه کنند. خطاهای بزرگ ممکن است آسیب‌های غیرقابل‌جبران به همراه داشته باشند، اما خطاهای کوچک بخشی از روند یادگیری هستند و کودکان نباید از خطاکردن بترسند. اگر کودک به‌خاطر ترس از رفتار نادرست خود از دعوا یا قضاوت والدین نگران باشد، ممکن است به سمت ترس از دیگران و خجالتی شدن پیش برود.
  • طبق نظریه‌ی گوردون آلپورت، روان‌شناس مطرح آمریکایی، «شخصیت فرد از ترکیب ویژگی‌ها، محیط اجتماعی و تجربیات زندگی‌اش ساخته می‌شود.» (Allport, 1961) بنابراین، زمانی که کودک تحت‌فشارهای زیاد یا قضاوت‌های سخت قرار می‌گیرد، این تجربیات می‌توانند تأثیرات منفی بر شخصیت او بگذارند. در چنین شرایطی، لازم است والدین به‌جای کنترل و سخت‌گیری، از پذیرش و تشویق مثبت استفاده کنند تا کودک احساس امنیت و اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کند.

•بازی؛ تمرین زندگی بدون استرس

  • بازی‌کردن موقعیت‌های واقعی زندگی با فرزندان، یکی از مؤثرترین روش‌ها برای کاهش اضطراب و تقویت مهارت‌های اجتماعی آن‌هاست. تصور کنید که کودک شما در نقش فروشنده و شما در نقش خریدار هستید، یا او معلم شده و شما دانش‌آموزی هستید که سؤالی دارد یا حتی امتحانش را بیست شده! انجام چنین بازی‌هایی به کودکان کمک می‌کند تا بدون استرس، خود را در موقعیت‌های اجتماعی مختلف قرار دهند و واکنش مناسب را تمرین کنند.
  • این روش به‌نوعی شبیه‌سازی زندگی واقعی است؛ یعنی کودک در محیطی امن و بدون ترس از اشتباه، تعاملات اجتماعی را تجربه می‌کند. مثلاً در یک بازی «مهمان‌بازی»، فرزندتان می‌تواند یاد بگیرد که چطور از مهمان پذیرایی کند، چطور مکالمه‌ای دوستانه داشته باشد و چگونه اعتمادبه‌نفس خود را حفظ کند.
  • در نظریه رشد شناختی، ژان پیاژه باورداشت که بازی‌های وانمودی به کودکان کمک می‌کند تا نقش‌های اجتماعی را درک کنند و تفکر انتزاعی آن‌ها رشد کند.

•بازی؛ پلی به دنیای اجتماعی کودک:

  • کودکان از قوه تخیل بسیار بالایی برخوردار هستند به شکلی که بسیاری از روان‌شناسان معتقدند یک کودک بیشتر از آنکه در فضای حقیقی و واقعی حضور داشته باشد درون تخیل و خیال‌پردازی‌هایش زندگی می‌کند. کودکان بسیاری از مهارت‌های اجتماعی را نه از طریق نصیحت، بلکه از راه تجربه و تمرین در موقعیت‌های شبیه‌سازی شده یاد می‌گیرند. یکی از روش‌های مؤثر برای آموزش این مهارت‌ها، بازی‌های نقش‌آفرینی است. در این روش، والدین و کودکان نقش‌های مختلفی از زندگی روزمره را بازی می‌کنند.
  • برای مثال، فرض کنید کودک فروشنده باشد و والدین مشتری؛ کودک یاد می‌گیرد چگونه با دیگران صحبت کند، از مشتری استقبال کند، محصولش را معرفی کند و باادب و احترام پاسخ دهد. در این حین، والدین می‌توانند به او نشان دهند که چگونه ارتباط چشمی مناسب برقرار کند، چطور با لحنی مطمئن صحبت کند و چطور در یک گفت‌وگو ساده اجتماعی شرکت کند.
مقالهاز خجالتی بودن تا اعتماد به نفس:نقش بازی‌ها در رشد اجتماعی کودکان

کدام بازی می‌تواند مهارت‌های اجتماعی کودک شما را جادویی کند؟

  • اینکه کدام یک از بازی‌های نقش‌آفرینی می‌تواند برای کودک شما مناسب باشد مسئله‌ای است که باید توسط کودک مطرح شود؛ در واقع این خود کودک است که مشخص می‌کند از انجام چه بازی و دریافت چه نقشی لذت می‌برد.
  • خاله‌بازی یکی از آشناترین بازی‌هایی است که اغلب دختران و حتی گاهی پسربچه‌ها در دوران کودکی آن را تجربه کرده‌اند. در این بازی کودکان یاد می‌گیرند که خانه و خانواده از اهمیت بسزایی برخوردار است. خانه یعنی جایی که در آن اعضای خانواده با آرامش زندگی می‌کنند و بزرگ می‌شوند. در این بازی دختران تمیزکردن خانه چیدمان وسایل و حتی نحوه مادر بودن را تمرین می‌کنند.
  • دکتر بازی یکی از فعالیت‌های مهم و تأثیرگذار است که متأسفانه برخی از والدین به دلیل نگرانی از خطرات احتمالی، آن را برای کودکان خود ممنوع کرده‌اند. اما در حقیقت، نظارت محدود برای جلوگیری از انجام رفتارهای نادرست کافی است تا کودک بتواند از طریق بازی، اهمیت مراقبت از سلامتی و حفظ بدن خود را درک کند.
  • در این بازی نقش‌آفرینی، کودک با ایفای نقش پزشک و پرستار، می‌آموزد که کسانی که مسئول تزریق آمپول و مراقبت از بیماران هستند، موجودات ترسناک و غیرقابل‌دسترس نیستند. در واقع، این بازی به کودک کمک می‌کند تا در تخیلات خود ترس‌هایش را از پزشکان و پرستاران کاهش دهد و با آن‌ها ارتباط بهتری برقرار کند.

مهدکودک و بازی‌های اجتماعی!

  • برای کودکانی که از سه‌سالگی وارد مهد می‌شوند، فرصت‌های بیشتری برای تمرین مهارت‌های اجتماعی و یادگیری از همسالانشان فراهم می‌شود. کودکان در مهدکودک با همسالان خود در تعامل هستند و می‌توانند رفتارهای اجتماعی مختلفی از جمله همکاری، تقسیم‌کردن و حل اختلاف را تجربه کنند. این تجارب اجتماعی بدون آموزش مستقیم به آنها کمک می‌کند تا در موقعیت‌های اجتماعی بهتر عمل کنند و با افزایش اعتمادبه‌نفس، مهارت‌های خود را تقویت کنند.

چند اشتباه بزرگ که در برابر کودک خجالتی باید از آن پرهیز کنیم:

  • ۱. برچسب خجالتی نزنیم:

    یکی از اشتباهات بزرگ این است که به بچه‌ها برچسب خجالتی بزنیم. مثلاً وقتی کسی می‌پرسد: «چرا دختر شما صحبت نمی‌کنه؟» نباید بگویید: «آره، زهره خجالتیه، حتماً باید تمرین کنه.» این نوع برچسب زدن باعث می‌شود کودک به‌طور ناخودآگاه همان رفتار را تقویت کند. حتی اگر به‌طور غیرمستقیم و با گفتن جملاتی مثل «آخی، دختر من خیلی خجالتیه، معذرت می‌خواهم!» این حس را منتقل می‌کنیم که خجالتی بودن یک ویژگی ثابت و غیرقابل تغییر است. بچه‌ها وقتی این برچسب‌ها را بشنوند، ممکن است خودشان را همان‌طور که گفته شده، ببینند و آن را بپذیرند.

  • ۲. خجالتی بودن را انکار کنید:

    وقتی کسی به شما می‌گوید: «آخی، بچه‌تون خیلی خجالتیه»، بهتر است به جای انکار و گفتن «نه، اصلاً خجالتی نیست، فقط کمی باید راحت‌تر بشه»، از فرصت استفاده کرده و کودک را تشویق کنید. مثلاً بگویید: «بله، شاید کمی به زمان نیاز داره تا با دیگران راحت بشه». این کار نشان می‌دهد که شما درک می‌کنید که برای کودک راحت‌تر شدن در چنین موقعیت‌هایی نیاز به تمرین دارد. در این مقاله، به بررسی عوامل مختلفی پرداخته شد که می‌تواند به کاهش خجالتی بودن در کودکان و بهبود مهارت‌های اجتماعی آنها کمک کند. از بازی‌های نقش‌آفرینی گرفته تا توصیه‌هایی در مورد رفتار والدین و اهمیت ایجاد محیطی امن برای تجربه‌های اجتماعی، همه این موارد نقش بسزایی در رشد و تکامل کودکان دارند. همانطور که ذکر شد، کودکان از طریق مشاهده، تقلید و تجربه، مهارت‌های اجتماعی را می‌آموزند و والدین باید در فرآیند این آموزش، حساسیت‌های لازم را در نظر بگیرند تا از بروز اضطراب‌های اجتماعی جلوگیری کنند.در نهایت، با فراهم کردن شرایط مناسب و عدم فشاری برای ورود به تعاملات اجتماعی، می‌توانیم به کودکان کمک کنیم تا به مرور زمان اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و در دنیای اجتماعی با اعتماد و راحتی بیشتری عمل کنند. این رویکردها نه تنها به کودکانی که به نوعی از خجالت رنج می‌برند کمک می‌کند، بلکه به تمامی کودکان کمک می‌کند تا در آینده‌ای نه‌چندان دور، روابط اجتماعی سالم و موثری برقرار کنند.