چگونه با این 6 رفتار، مغز فرزندمان را کوچکتر از یک گردو کنیم؟

نویسنده: مائده هاشمی |
۷ مهر ۱۴۰۴
زمان مطالعه: ۱۳ دقیقه
رفتارهای والدین میتواند رشد مغز کودکان را بهطور جدی تحت تأثیر قرار دهد. استرسهای مکرر، دخالت بیشازحد در کارهای کودک، استفاده زیاد از موبایل، مقایسههای مخرب، تنشهای خانوادگی و سرزنشهای هیجانی از جمله رفتارهایی هستند که طبق تحقیقات علمی میتوانند بخشهایی از مغز کودک را کوچکتر کرده و تواناییهای شناختی و عاطفی او را مختل کنند.
مقدمه
- با انجام برخی رفتارهای اشتباه، والدین میتوانند به مغز فرزندان خود آسیب بزنند و تغییرات قابل توجهی در قسمتهایی از مغز و رفتار آنها ایجاد کنند. مغز کودکان در دوران رشد به شدت حساس است و به راحتی تحت تأثیر محیط اطراف و رفتارهای والدین قرار میگیرد. حتی تغییرات ظاهری و بهظاهر بیاهمیت در نحوه برخورد والدین با فرزند میتواند تأثیرات عمیق و بلندمدتی بر توسعه مغز کودک بگذارد. برای مثال، تجربه استرس های مکرر، کمبود حمایت عاطفی یا حتی رفتارهای تحقیرآمیز، میتواند بر ساختار مغز اثر منفی گذاشته و موجب تغییرات دائمی در کارکرد مغز شود. علاوه بر این، عدم توجه به نیازهای ذهنی و احساسی فرزند، میتواند باعث مشکلات جدی در رفتارهای اجتماعی و روانی کودک گردد. در این مقاله، به شش رفتار خطرناک خواهیم پرداخت که میتوانند به شکلگیری مشکلات جدی در مغز و رفتار فرزند شما منجر شود.
• تنشهای خانوادگی: دشمن رشد شادی مغز کودک
از قدیم الایام گفتهاند وقتی آشپز دوتا شود، غذا هیچ وقت خوب نمیشود. میتوان از این جمله اینگونه برداشت کرد که وقتی والدین نتوانند در کنارهم به توافق برسند و در برابر فرزندشان درگیری داشته باشند، نه تنها روابط خودشان آسیب میبیند، بلکه تأثیرات منفیاش به کودکان نیز منتقل خواهد شد. دعواهای والدین امری طبیعی است، زندگی با فرهنگها و عقاید مختلف میتواند منجر به اختلاف نظرهایی در میان زوج ها شود. اما نکتهای که بسیاری از والدین از آن غافل هستند این است که تنش و نزاع در مقابل بچهها نه تنها تأثیرات منفی در ارتباطات خانوادگی ایجاد میکند بلکه آسیبهای جدی به مغز فرزند نیز وارد میکند. وقتی کودک شاهد دعواهای مداوم والدین باشد، این تنشها میتوانند بر بخشهایی از مغز که مسئول احساسات و خوشحالی هستند، تأثیر بگذارند. طبق تحقیقات علمی، کودکانی که در چنین شرایطی قرار میگیرند، ممکن است در آینده با مشکلات جدی روبهرو شوند. در حقیقت، مغز این کودکان ممکن است تا 6 درصد کمتر از کودکان دیگر در قسمتهایی که مسئول شادی، نشاط و خوشبختی است، رشد کند. این مسئله میتواند در بزرگسالی منجر به بیماریهایی مانند افسردگی، اضطراب و مشکلات روانی مشابه شود. این مسئلهایی است که به راحتی میتواند آینده فرد را تحت تاثیر قرار دهد و باعث شود که احساسات منفی در طول زندگی او ادامه پیدا کند.
• دخالت زیاد، مغز کوچک: تأثیر منفی دخالت والدین
- بچههای ما در هر سنی که هستند، به تدریج توانمندیهایی پیدا میکنند که آنها را قادر میسازد از پس کارهای شخصی خودشان برآیند. حتی اگر در ابتدا نتوانند تمام جزئیات را به درستی انجام دهند، اما به مرور زمان این فرصتها به رشد و یادگیری آنها کمک میکند. اما اگر والدین به صورت مداوم در امور شخصی بچهها دخالت کنند و اجازه ندهند که آنها مستقل شوند، مشکلات جدیتری پیش خواهد آمد. زمانی که والدین همه چیز را برای کودک انجام دهند، مغز کودک فرصتی برای توسعه قسمتهای کلیدی مانند آمیگدال پیدا نمیکند.
- آمیگدال، که مسئول پاسخهای احساسی مانند ترس، اضطراب و همچنین تعاملات اجتماعی است، در این شرایط به اندازه کافی رشد نمیکند. این ناحیه از مغز همچنین پایههای اعتماد به نفس و جرأت را در بچهها میسازد. زمانی که کودک اجازه پیدا نمیکند تا برای خود تصمیم بگیرد یا وظایفش را انجام دهد، این قسمت از مغزش از توسعه کامل باز میماند. با این اتفاق، کودک اعتماد به نفس کمتری پیدا میکند و نمیتواند در آینده با مشکلات و چالشهای زندگی به درستی مواجه شود. اگر این روند تکرار شود و والدین نتوانند این اعتماد به نفس را در فرزند خود پرورش دهند، در بزرگسالی این مشکلات به شدت مشهود خواهند بود. چنین افرادی ممکن است به بزرگسالان ترسو و بدون اعتماد به نفس تبدیل شوند.
- طبق تحقیقاتی که توسط روانشناسان انجام شده، هنگامی که کودکان فرصتی برای انجام کارهای خود پیدا میکنند و از نظر عاطفی مستقل میشوند، رشد شناختی و عاطفی بهتری خواهند داشت. این تحقیق نشان میدهد که کودکانی که در یک محیط حمایتی ولی مستقل قرار دارند، توانایی بهتری برای مواجهه با چالشها و تصمیمگیریهای بزرگتر در زندگی خواهند داشت.
• گوشی در دست کودکان، روابط در دست هوا !
«گوشی موبایل شاید به فرزند شما کمک کنه که بازیهای جدید یاد بگیره، اما قطعاً نمیتونه بهش یاد بده چطور با یه نفر چشم تو چشم صحبت کنه!»
- امروزه یکی از چالشهای بزرگ در تربیت بچهها، استفاده مفرط آنها از موبایل و تبلت است. ما به دلایل مختلف ممکن است به فرزندمان اجازه دهیم که وقت زیادی را با این دستگاهها سپری کند. در حالی که معمولاً در مورد پیامدهای بهداشتی مثل چاقی، افزایش وزن، کاهش هوش کلامی و اجتماعی بچهها شنیدهایم، اما جنبههای روانشناختی و مغزی این مسئله کمتر مورد توجه قرار میگیرد. یکی از تأثیرات عمده استفاده زیاد از موبایل، تأثیر آن بر بخشهایی از مغز است که مسئول ابراز احساسات و ارتباطات اجتماعی هستند.
- این قسمت از مغز در کودکان باید به تدریج رشد کند تا آنها بتوانند احساسات خود را به درستی ابراز کرده و در تعاملات اجتماعی موفقتر عمل کنند. اما زمانی که کودکان بیشتر وقت خود را صرف استفاده از موبایل و تبلت میکنند، از فرصتهای واقعی برای تعامل اجتماعی و یادگیری مهارتهای ارتباطی محروم میمانند. در این حالت، مغز آنها فرصت کافی برای توسعه این مهارتها را از دست میدهد و در نتیجه، این بخش از مغز به اندازه کافی رشد نمیکند و کوچک میماند. این امر میتواند بر روابط اجتماعی و احساسات کودکان در آینده تأثیر منفی بگذارد.
- مطالعات نشان میدهند که تعاملات رو در رو و حضور در فعالیتهای اجتماعی به ویژه برای کودکان، نقش بسیار مهمی در رشد مغز و تقویت مهارتهای اجتماعی و عاطفی آنها دارد. هنگامی که بچهها بیشتر وقت خود را به تماشای صفحهنمایشها اختصاص میدهند، از فرصتهای توسعه مهارتهای بین فردی و یادگیری عاطفی و اجتماعی خود محروم میشوند.
• چه رفتارهایی را باید از فرزندتان دور نگه دارید؟ حساسیت های کودکان
- اگر فرزند شما حساسیت زیادی به بعضی رفتارها نشان میدهد، ممکن است در ابتدا فکر کنید که این رفتارها طبیعی است. در صورتی که این حساسیتها به یکی دو مورد محدود شوند، معمولاً نگرانی چندانی نیست. اما اگر تعداد این رفتارها بیشتر باشد و کودک به طور مداوم نسبت به بعضی از رفتارهای شما واکنش نشان دهد، این موضوع ممکن است نشاندهنده اضطراب بالا در کودک باشد. در چنین شرایطی، ضروری است که از یک مشاور کودک برای دریافت راهنماییهای دقیقتر و علمیتر کمک بگیرید.
- اما حتی اگر این رفتارها محدود به یکی دو مورد باشد، باید به آنها توجه ویژه داشته باشیم و از انجام آنها پرهیز کنیم. زیرا در صورتی که ما این رفتارها را نادیده بگیریم و به انجام آنها ادامه دهیم، فشار و استرس زیادی به نقاط مختلف مغز کودک وارد میشود. این استرس باعث میشود که قدرت یادگیری و حافظه کودک کاهش یابد، و در نهایت بر روند رشد شناختی و عاطفی او تأثیر منفی میگذارد.
- مطالعات روانشناسی نشان میدهند که اضطراب در کودکان میتواند تأثیرات منفی شدیدی بر تواناییهای شناختی آنها داشته باشد. هنگامی که کودکان تحت فشار روانی قرار میگیرند، قسمتهایی از مغز که مسئول حافظه و یادگیری هستند، از عملکرد طبیعی خود خارج میشوند.
- این فشارهای روانی و استرسها نه تنها بر حافظه تأثیر میگذارند، بلکه ممکن است باعث بروز مشکلاتی همچون اختلالات اضطرابی یا افسردگی در آینده شوند. بنابراین، باید مراقب رفتارهایی باشیم که کودک نسبت به آنها حساس است و به جای فشار آوردن، محیطی آرام و حمایتگر برای رشد او فراهم کنیم.

پوشش والدین و حساسیت های کودکانه: نکتهای که نباید فراموش کنید!
- برخی والدین تمایل دارند در خانه پوشش بسیار راحتی داشته باشند، حتی در حد لباس زیر. با این حال، بسیاری از کودکان نسبت به این موضوع حساسیت نشان میدهند و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از والدین خود میخواهند که این رفتار را تغییر دهند. این مسئله میتواند برای کودکان آزاردهنده باشد و استرس زیادی به آنها وارد کند، که در نهایت بر عملکرد مغزی و احساس امنیت آنها تأثیر منفی خواهد گذاشت. بنابراین، توصیه میشود والدین به این حساسیت توجه داشته باشند و در محیط خانه پوششی متناسب با حضور کودک انتخاب کنند.
• مقایسه، زخم پنهان کودکی:
- بچه مردم این کلمه، شاید برای بسیاری از ما آشنا باشد. جملاتی که در دوران کودکی بارها از اطرافیان میشنویم و به تدریج به نوعی حس تلخ و منفی در ذهن ما تبدیل میشود. جملههایی که به بچهها القا میکنند که هیچوقت به اندازه کافی خوب یا کافی نبودهاند، چون همیشه کسانی هستند که از آنها بهتر و موفقترند. این جملات در کودکان باعث میشود که همواره احساس نارضایتی از خود و مقایسههای بیپایانی با دیگران داشته باشند. اما آیا این نوع مقایسه واقعا به رشد و پیشرفت کودک کمک میکند؟ پاسخ منفی است.
- مقایسه کردن بچهها با یکدیگر (خواه خواهر و برادرشان باشد، یا فرزندان دوستان و اقوام) نه تنها ارتباط عاطفی بچهها را با کسی که با او مقایسه میشوند آسیب میزند، بلکه باعث وارد شدن ضربهای به مغز کودک نیز میشود. در ذهن کودک، فرد مقابل تبدیل به رقیب میشود و این احساس باعث میشود که به جای نگاه کردن به آن فرد به عنوان یک همراه یا همبازی، او را یک تهدید در نظر بگیرد. این آسیب به مغز به قسمتهایی وارد میشود که مسئول رشد و تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس هستند.
- محققان در زمینه روانشناسی کودک معتقدند که مقایسههای مداوم، به ویژه در سنین پایین، میتواند زمینهساز بروز مشکلات جدی در شخصیت کودک در آینده شود. روان شناسان کودک بر این باورند که کودکانی که به طور مداوم با دیگران مقایسه میشوند، به احتمال زیاد در بزرگسالی با مشکلات روحی و روانی مواجه خواهند شد. این مشکلات شامل احساس نارضایتی از خود، افسردگی، اضطراب و در موارد شدیدتر، گرایش به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی است.
- این آسیبها زمانی بیشتر نمود پیدا میکنند که والدین این مقایسهها را بهطور مداوم و بهویژه در مقابل دیگران انجام دهند. کودکانی که تحت فشار مقایسههای والدین قرار دارند، احساسات خود را سرکوب میکنند و به مرور زمان از برقراری ارتباط عاطفی و اجتماعی با اطرافیان خود دچار مشکل میشوند.
- مطالعات نشان میدهند که این نوع مقایسهها میتواند منجر به احساس کمبود، حس رقابت بیپایان و حتی بروز مشکلاتی در سلامت روان کودک شود. این رفتار در کودکان میتواند به رشد غیرعادی برخی بخشهای مغز منجر شود که در نهایت باعث کمبود اعتماد به نفس، احساس افسردگی و ناتوانی در مواجهه با چالشهای زندگی خواهد شد.
- اگر فرزند شما در شرایطی قرار میگیرد که با دیگران بهطور مداوم مقایسه میشود، بهتر است این الگو را تغییر دهید. به جای مقایسه، سعی کنید دستاوردها و ویژگیهای فردی هر کودک را ستایش کنید. این کار باعث تقویت اعتماد به نفس کودک و رشد سالم روحی و روانی او خواهد شد. به یاد داشته باشید که هر کودک منحصر به فرد است و به جای تلاش برای تبدیل او به شبیه کسی دیگر، باید به او کمک کنید که بهترین نسخه از خودش باشد.

• سرزنش های هیجانی: قدرت کلمات و تأثیرات پنهان آن بر رشد کودک
- زمانی که به دلیل هیجانهای زیاد مثل ناراحتی، عصبانیت، یا خشم با بچهها صحبت میکنیم، ممکن است به طور ناخودآگاه کلمات یا جملاتی بکار ببریم که میتواند آسیبهای جدی به مغز آنها وارد کند. به ویژه زمانی که بچهها رفتاری اشتباه انجام دادهاند و ما میخواهیم فوراً پیامی را به آنها منتقل کنیم، واکنشهای احساسی تند میتواند اثرات منفی در پی داشته باشد. در چنین مواقعی، اگر به دقت به کلمات و لحن خود توجه نکنیم، قسمتی از مغز بچهها که مسئول پردازش صدا و شنیدن است، به شدت آسیب میبیند. این قسمت از مغز به نام قسمت شنیداری مغز یا هسته شنوایی آنقدر تحت فشار قرار میگیرد که ممکن است دچار تورم شود و در برخی موارد، شنیدن صداها برای ساعتها یا حتی روزها برای کودک مختل شود.
- این نوع آسیب، معمولاً هیچ علتی فیزیکی ندارد و در ظاهر، مشکل خاصی مشاهده نمیشود، اما در پسزمینه این وضعیت، آسیب روانی ایجاد شده میتواند اثرات عمیقی بر روح و روان کودک بگذارد. در کوتاهمدت، اگر مغز کودک تحت تاثیر استرس ناشی از سرزنشهای احساسی قرار بگیرد، ممکن است باعث کاهش توانایی یادگیری، توجه، و حتی ارتباطات اجتماعی او شود. اما تأثیرات بلندمدت این سرزنشها چیست؟ کودکانی که در محیطی پر از سرزنش و هیجانهای منفی رشد میکنند، ممکن است در آینده با مشکلاتی مانند کاهش اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب، و مشکلات رفتاری روبرو شوند.
- چه بسا کودکانی که یاد میگیرند در دنیای واقعی به جای بحث و تبادل نظر، به سرعت خود را در برابر سرزنشها و قضاوتها قفل کنند و اعتماد به نفسشان آسیب ببیند. این یعنی ما به عنوان والدین، باید آگاه باشیم که کلمات و واکنشهای احساسیمان میتواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم در فرآیند رشد کودک تأثیر بگذارد.
- یادتان باشد سرزنش های تند احساسی شاید شما رو تخلیه کنه، ولی مطمئن باشید بچهها مثل یک دستگاه ضبط صدا هستند که فقط صدای تندی شما را میشنوند،نه پیام واقعی را!
فرمول 60 ثانیه برای تربیت مؤثر و بدون آسیب به مغز
- کودکان به طور طبیعی در سنین مختلف دچار اشتباهات و خطاهایی میشوند. این اتفاق کاملاً طبیعی است و بخشی از روند رشد و یادگیری آنها به شمار میرود. اما نحوه برخورد ما با این اشتباهات تأثیر زیادی بر تربیت و رشد روانی بچهها خواهد داشت.
- پیشنهاد میکنم که وقتی بچهها رفتاری اشتباه انجام میدهند، پیام تربیتی خود را به طور مختصر و سریع به آنها منتقل کنیم. بهتر است برای خود قانونی تعیین کنیم که وقتی عصبی یا ناراحت هستیم، برای اصلاح رفتار کودک بیشتر از یک دقیقه صحبت نکنیم. زمانی که ما در حالت عصبانیت هستیم، مغز کودک تنها صدای خشمگین ما را میشنود و پیامی که میخواهیم منتقل کنیم، به درستی به او نمیرسد.
- حداکثر ۶۰ ثانیه فرصت داریم تا پیام خود را به سرعت و به شکلی مؤثر منتقل کنیم. و حتی بهتر است که این پیام پس از آرام شدن و چند دقیقه یا ساعت بعد از اتفاق اشتباه داده شود. در این مدت، کودک میتواند آرامش پیدا کند و پیام شما را با دقت بیشتری دریافت کند.
- از طرف دیگر، تشویق باید فوراً بعد از رفتار صحیح کودک صورت بگیرد تا تأثیر مثبت و آنی داشته باشد. در مورد تنبیه هم، برعکس است. بهتر است برای اعمال تنبیه کمی صبر کنیم و سپس پیام تربیتی خود را منتقل کنیم تا مغز کودک فرصت پردازش و هضم موضوع را داشته باشد.
- فراموش نکنید که مغز کودکان بسیار انعطافپذیر است و زمانی که ما تصمیم به تغییرات مثبت میگیریم، خیلی زودتر از آنچه که تصور میکنیم، نتایج بهتری خواهیم دید. این تغییرات نه تنها به رشد بهتر کودک کمک میکند بلکه به ترمیم و اصلاح رفتارهای نامناسب نیز منجر خواهد شد.
- در پایان، میتوان گفت که تربیت فرزندان، بیش از هر چیز نیازمند آگاهی و دقت در انتخاب رفتارها و کلمات ما به عنوان والدین است. مغز کودک بسیار حساس و انعطافپذیر است و هر نوع تنش، مقایسه و سرزنش میتواند تأثیرات منفی عمیقی بر رشد عاطفی و شناختی آنها بگذارد. همانطور که اشاره کردیم، زمانی که در موقعیتهای مختلف با عصبانیت یا سرزنشهای تند برخورد میکنیم، ممکن است نتایج مخربی بر مغز فرزندانمان بگذاریم که در بلندمدت به مشکلاتی نظیر اضطراب، افسردگی و کاهش اعتماد به نفس منجر شود.
- پس باید به خاطر داشته باشیم که بهترین رویکرد در تربیت، ایجاد ارتباطات مثبت و محبتآمیز با فرزندان است. به آنها فرصت بدهیم که اشتباه کنند و در عین حال راههای درست را بیاموزند. برای این کار، پیامهای تربیتیمان باید کوتاه، واضح و بدون احساسات منفی باشد. همچنین، یادآوری این نکته مهم است که وقتی از روشهای تربیتی مناسب استفاده کنیم، تغییرات مثبت در کوتاهترین زمان ممکن رخ خواهد داد و فرزندان ما به رشد و شکوفایی خواهند رسید.